نماز و کار مانع فحشاء و منکر
کار انسان را از فحشا و منکر بازمىدارد امروزه به اثبات رسیده است که بیکارى از مهمترین عوامل جرم و جنایت و انواع مفاسد فردى خانوادگى و اجتماعى به حساب مى آید. اگر جوانى مشغول کار باشد دیگر فرصت ندارد دنبال فحشا و منکرات برود، شأن یک کارگر و خستگى کار به او اجازه نمىدهد که به سمت منکرات برود. ذکر خداوند بعد از نماز و به یاد او بودن سبب مىشود نمازگزار در محیط کار (بعد از نماز) به کار ناشایست دست نزند. امروز کارگران عزیز با نماز و کار و تلاش مىتوانند در محیط کار با آرامش معنوى، روند تولید را بالا ببرند و روند اقتصاد سالم را در جامعه نشر دهند. در سوره ى معارج به سه نمونه از رذایل اخلاقى در وجود انسانها اشاره شده: حرص، جزع، بخل. «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً إِلَّا الْمُصَلِّین؛ انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است؛ هنگامى که بدى به او رسد بىتابى مىکند، و هنگامى که خوبى به او رسد مانع دیگران مىشود، مگر نمازگزاران.»
این هلوع بودن، جزوع بودن، بى قرار بودن، مانع خیر بودن، خیر و برکات را براى خود خواستن، خیر را توسعه ندادن، شرح صدر نداشتن، جزع را تحمل نکردن، و خیر را براى دیگران طلب نکردن؛ اینها جزو رذایل اخلاقى است که هر بخشى براى خود آثار سوء آن بخش را دارد، بخشى مربوط به تورم و احتکار و گرانى، تطفیف و کمفروشى، و بخشى هم در مسائل سیاسى است که اگر یک حادثهى تلخى پیش بیاید، به گروههاى دیگر وابسته مىشود، جزع مىکند. بىصبرى نشان مىدهد. چنانچه همهى اینها تحلیل گردد، تمامى رذایل اخلاقى و اجتماعى مانند آن، از آن استنباط مىشود. فرمود انسان طبیعتا این چنین است، گرچه فطرتا موحد است، فطرت انسان البته حق خواه و حق طلب است. پس طبع انسان در برابر شداید جزع مىکند و اگر خیرى به او رسید سعى مىکند انحصار طلب باشد (بخل بورزد) و به دیگران ندهد. این رذایل طبع انسان است و نه فطرت انسان. فطرت انسان بر توحید است، ولى طبیعت انسان بر پلیدى و رجس و آلودگى است. آنچه را که مربوط به فطرت است انبیاء احیاء مىکنند، و آنچه که مربوط به طبیعت است آلودگى است که باید آن را پاکسازى کرد. خلاصه، اگر رنج و شرى به انسان برسد جزع و بىتابى مىکند. صبر را از دست مىدهد و اگر خیرى به او برسد سعى مىکند که به دیگران نرساند و مناع خیر باشد.
اما نمازگزاران طبیعت را کوبیدند و فطرت را احیا کردند. خاصیت نماز احیاى فطرت است. نمازگزار کسى است که طبیعت سرکش را رام کند. نمازگزار در شداید جزع نمىکند و چنانچه خیرى به او رسید، منع نمىکند و به دیگران مىرساند. این رذایل اخلاقى که در جنبهى طبیعى هر انسانى مشهود است، تنها عامل تنزیه و تطهیرش، همان نماز است: «... إلّا المُصلّین». استثناء از انسان هلوع است، و اگر از میان همهى امتیازات مؤمنینى که در آیات بعد ذکر مىشود، نماز را اختصاص به ذکر داد، براى این بود که شرافت نماز را رسانیده و بفهماند که نماز مهمترین اعمال است.
علاوه بر اینکه نماز اثر روشنى در دفع رذیلهى هلع مذموم دارد، چون در آیهى «إنّ الصّلوة تَنهى عَنِ الفَحشاء و المُنکَر» (2) نماز را بازدارنده از هر فحشاء و منکر دانسته و طبعا نمازگزاران از این رذایل محفوظند، و معلوم مىشود نماز است که انسان را از این رذایل محفوظ و تطهیر مىکند.
بنابراین تطهیر انسان از همین نماز خواهد بود، زیرا نماز بسیارى از فضایل را براى انسان تحصیل و بسیارى از رذایل را برطرف مىکند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در «نهجالبلاغه» از رسولالله صلى الله علیه و آله نقل فرموده است که آن حضرت فرمود: «من در تعجبم از کسى که چشمهاى بر درب منزل اوست و شبانه روزى پنج بار در آن چشمه شست و شو مىکند، با این وجود آلوده است.»
نماز کوثرى است که انسان را تطهیر مىکند. قهرا اگر ما از نماز این طهارت را در خود احساس نکردیم، باید بپذیریم که آن نماز واقعى را نخواندهایم. ممکن است نمازمان صحیح باشد، لیکن مقبول نیست، زیرا آن نمازى مقبول است که روح انسان را تطهیر کند و با انسان سخن گوید و او را مژده دهد.
نمازگزار از هر چیزى که مانع کمال نماز مىشود، باید اجتناب ورزد، و نفس خود را از آن تطهیر کند. اگر نمازگزار چندین نماز بخواند، ولى این موانع را نتواند براندازد، از نماز خود لذت نمىبرد و نماز خود را ضایع مىکند.
در این مورد حضرت امام قدس سره مىفرماید:
«سزاوار است نمازگزار کوشش کند که موانع قبول (کمال) تمام را از خودش دور نماید، مانند خودپسندى، حسد، تکبر، غیبت، و ندادن زکات و سایر حقوق واجب که مانع قبول (کمال) نماز مىباشند.» (3)
صاحب عروة الوثقى رحمه الله مىفرماید: «لازم است نمازگزار از همهى گناهان دورى کند، زیرا خداوند در قرآن مىفرماید:
«إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ؛
همانا خداوند از افراد پرهیزگار مىپذیرد.»
نماز و کار مانع گناهان
کار هم گناهان انسان را از بین مىبرد، کارگرى که خالصانه در طول روز زحمت مىکشد و عرق مىریزد، همین عرق کار گناهان او را پاک مىکند؛ چونکه خداوند به کارگر زحمتکش توجه خاص دارد و دوست ندارد از بندگان خود که تلاش مىکنند و عرق مىریزند گناه همراه آنها باشد، خداوند ستار العیوب است، روز قیامت گناهان بندگانش را حتى به پیامبراش هم نشان نمىدهد. خداوند دوست دارد همه بهشتى شوند.
ارزش کار در قیامت
قطب راوندى در دعوات از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل نموده است:
«إِنَّهُ لَیَأْتِی عَلَى الرَّجُلِ مِنْکُمْ لَا یُکْتَبُ عَلَیْهِ سَیِّئَتُهُ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ مُبْتَلًى بِهَمِّ الْمَعَاشِ؛ (4)
حضرت فرمودند: روز قیامت مردى از شما را که هیچ گناهى بر او نوشته نشده است مىآورند و آن به خاطر این است که در دنیا جهت کسب روزى حلال سختى کشیده است.»
کار پوشاننده گناهان
در روایتى از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده است که: بعضى از گناهان هستند که فقط رنج و سختى در جهت کسب مخارج زندگى آنها را از بین مىبرد و سبب بخشیده شدنشان مىگردد.
«عن رسولالله صلى الله علیه و آله انه قال: إِنَّ مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوباً لَا یُکَفِّرُهَا صَلَاةٌ وَ لَا صَدَقَةٌ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص فَمَا یُکَفِّرُهَا قَالَ الْهُمُومُ فِی طَلَبِ الْمَعِیشَةِ؛ (5)
از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت شده که آن حضرت فرمود: همانا در بین گناهان، گناهانى هستند که به وسیلهى نماز و روزه از بین نمىروند.
عرض شد: یا رسولالله، پس چه چیزى آن گناهان را پاک مىکند؟
حضرت صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: ناراحتىها و سختىهایى که انسان در جهت کسب مخارج زندگى مىکشد.»
پی نوشته ها :
1- سورهى معارج، آیات 19 تا 22.
2- سوره مبارکه عنکبوت، آیه 45.
3- تحریر الوسیله، ج 1، ص 155.
4- بحار الأنوار (چاپ بیروت)، ج100، ص 12.
5- بحار الأنوار (چاپ بیروت)، ج70، ص 157.
پاسخ دهید