تبلیغات

مسئولیت پذیری

مسئولیت پذیری

 

بسیاری از والدین طوری از بی‌مسئولیتی بچه‌ها حرف می‌زنند انگار یادشان رفته خودشان چه سهم مهمی در این شرایط دارند. واقعیت این است که آدم‌ها مسئولیت‌پذیر یا بی‌مسئولیت به دنیا نمی‌آیند بلکه یاد می‌گیرند که مسئولیت‌پذیری اصلا چیست و چطور باید مسئولیت‌پذیر باشند. پس، سهم خودتان به‌عنوان پدر و مادر را دست‌کم نگیرید و از همین امروز، یک برنامه جدی، منظم و بلندمدت برای آموزش مسئولیت‌پذیری به فرزندتان داشته باشید. شاید هنوز تردید دارید یا مطمئن نیستید که بخواهید چنین باری را روی دوش فرزند دلبندتان بگذارید. شایدفکر می‌کنید برایش سخت باشد. چطور است کمی به شرایط یک آدم بی‌مسئولیت در بزرگسالی فکر کنید مثلا در نقش یک کارمند یا همسری که مسئولیت‌پذیری بلد نیست. دوست دارید فرزندتان در چنین جایگاهی باشد؟ آیا موفقیتی برای او با چنین شرایطی متصور هستید؟

 

اسم مسئولیت‌پذیری که می‌آید، داغ دل خیلی از پدر و مادرها تازه می‌شود. اگر شما هم از این دسته‌اید یا حداقل دوست ندارید در آینده نزدیک به این دسته از والدین بپیوندید، شروع مدرسه فرصت خوبی است که آموزش مسئولیت‌پذیری را خیلی جدی شروع کنید.

 

بسیاری از والدین طوری از بی‌مسئولیتی بچه‌ها حرف می‌زنند انگار یادشان رفته خودشان چه سهم مهمی در این شرایط دارند. واقعیت این است که آدم‌ها مسئولیت‌پذیر یا بی‌مسئولیت به دنیا نمی‌آیند بلکه یاد می‌گیرند که مسئولیت‌پذیری اصلا چیست و چطور باید مسئولیت‌پذیر باشند. پس، سهم خودتان به‌عنوان پدر و مادر را دست‌کم نگیرید و از همین امروز، یک برنامه جدی، منظم و بلندمدت برای آموزش مسئولیت‌پذیری به فرزندتان داشته باشید. شاید هنوز تردید دارید یا مطمئن نیستید که بخواهید چنین باری را روی دوش فرزند دلبندتان بگذارید. شایدفکر می‌کنید برایش سخت باشد. چطور است کمی به شرایط یک آدم بی‌مسئولیت در بزرگسالی فکر کنید مثلا در نقش یک کارمند یا همسری که مسئولیت‌پذیری بلد نیست. دوست دارید فرزندتان در چنین جایگاهی باشد؟ آیا موفقیتی برای او با چنین شرایطی متصور هستید؟

 

تا کی شما به جایش راه می‌روید؟

 

مادر فرزانه همیشه شاکی است. به‌نظر او فرزانه هیچ‌وقت توجهی به کارهایش ندارد و خیلی بی‌مسئولیت است. او همیشه نگران است که فرزانه در مدرسه توبیخ شود. یکی از شکایت‌های مادر فرزانه این است که او ناچار است شب‌ها تا دیروقت بیدار بماند و به فرزانه در انجام تکالیفش کمک کند. صبح باید زودتر از فرزانه بیدار شود و وسایل فرزانه را در کیفش بگذارد. مادر فرزانه هر جا می‌رسد یک اعتراض همیشگی دارد؛‌ «یعنی یه دختر 10ساله دیگه نباید بتونه کارهاش رو خودش انجام بده؟» فرزانه شکایت خاصی ندارد. به‌نظر نمی‌رسد که درک روشنی از دلیل ناراحتی مادر داشته باشد. او حتی در خواندن ساعت مشکل دارد و نمی‌تواند دقیقا بگوید چه ساعتی است. با این حال فکر می‌کند مشکل خاصی وجود ندارد. به‌نظر شما چه دلیلی باعث شده که فرزانه حتی ساعت خواندن را هم بلد نباشد؟ به‌نظر می‌رسد مادر فرزانه منتظر است روزی دخترش اعلام کند که از امروز به بعد همه کارهایم را خودم تمام و کمال و به‌درستی انجام می‌دهم. به‌نظر شما این روز کی می‌رسد؟

 

امیر مدت کوتاهی است که یک کار جدید پیدا کرده است. با اینکه چند روز بیشتر از شروع کارش نمی‌گذرد، به شغل دیگری فکر می‌کند. او فکر می‌کند رئیسش او را درک نمی‌کند. امیر دوست ندارد به او بگویند چه ساعتی سر کار باشد اما به‌نظر می‌رسد نگرانی بزرگ‌تر امیر از این است که نمی‌تواند خود را با ضرب‌الاجل‌های تعیین‌شده برای پروژه‌های کار هماهنگ کند، مشکلی که در محل کار قبلی هم داشت. برنامه‌ریزی برای امیر کار دشواری است. بارها سعی کرده برنامه‌ریزی کند اما هر بار به برنامه‌اش نمی‌رسد و نمی‌داند با زمانش چه کرده است. مادر امیر می‌‌گوید او از بچگی نمی‌توانسته به‌موقع کارهایش را انجام بدهد و همیشه پدر و مادرش مجبور می‌شده‌اند کارهای او را انجام بدهند تا در مدرسه تنبیه نشود. به‌نظر شما ناتوانی امیر در برنامه‌ریزی، والدینش را مجبور به کمک می‌کرده یا کمک والدینش باعث شده که امیر هیچ‌وقت نتواند برنامه‌ریزی را مرحله به مرحله یاد بگیرد؟

 

اغلب والدین دوست دارند دنیای امن و راحتی را برای فرزندان خود تأمین کنند. آنها طاقت ناراحتی و ناکامی فرزند خود را ندارند. از سوی دیگر، بسیاری از پدر و مادرها از اینکه مجبورند در تکالیف مدرسه به فرزندشان زیاد از حد کمک کنند، دقایق آخر وسایل لازم برای کاردستی‌ها و تکالیف مدرسه را فراهم کنند و حتی مراقب باشند که فرزندشان کتاب‌هایش را جا نگذارد، شاکی هستند. اما اگر از هر کدام از آنها بپرسید چرا همه این کارها را به جای فرزندشان انجام می‌دهند، جوابشان شبیه به هم خواهد بود: اگر این کار را نکنم فردا معلمش دعوایش می‌کند! خب، تا چه زمانی شما می‌توانید همه‌‌چیز را تحت کنترل داشته باشید؟ وقتی پروژه‌های کاری فرزندتان به‌موقع تمام نشود و رئیسش اخراجش کند، می‌توانید به او کمک کنید؟ وقتی از زیر بار مسئولیت‌های زندگی زناشویی'>زندگی زناشویی خود شانه خالی کند و انتظار داشته باشد همسرش همه مسئولیت‌ها را به دوش بکشد، ‌می‌توانید زندگی‌اش را از فروپاشی نجات بدهید؟ واقعیت این است که نه!‌‌شالوده همه این رفتارها در دوران کودکی هر فرد ریخته می‌شود. شما بگویید، اینکه الان در این سن به‌عنوان یک دانش‌آموز، معلم توبیخش کند بدتر است یا اینکه همه این اتفاق‌ها در بزرگسالی‌اش برایش بیفتد؟ حالا فرصت تغییر و آموزش هست و یادگیری ساده‌تر است یا در بزرگسالی با کوهی از تجربه‌های ناموفق؟

 

به او بیاموزید هر چه بکارد، ‌برداشت می‌کند

 

زندگی یک قانون ساده اما مهم دارد:‌ هر چه بکارید، محصولی دارد و هر عملی که انجام دهید، نتیجه‌ای دارد. اگر فرزند شما این قانون بسیار مهم را از شما یاد نگیرد یا هرگز آن را فرا نمی‌گیرد یا مجبور می‌شود در زندگی آینده خود بهای گزافی را برای آموختن آن بپردازد. البته والدینی هم هستند که از آن طرف بام می‌افتند و برعکس، انتظاراتی بیش از توان و مسئولیت کودک از او دارند. این روند هم نه‌تنها او را مسئولیت‌پذیر بار نمی‌آورد بلکه اعتماد به نفس و عزت‌نفس او را هم خدشه‌دار می‌کند.

 

1- به‌خودتان نگیرید

 

اغلب والدین تنبیه شدن فرزندانشان در مدرسه یا کم شدن نمره را، کم شدن نمره خودشان در فرزندپروری می‌دانند. برای همین سعی می‌کنند تمام تلاش خود را به‌کار ببرند تا پیش دوست، همسایه و مسئولین مدرسه با نمره‌های بالای دختر یا پسر خود سربلند باشند. آنها هر انتقادی به فرزندشان را به‌خود می‌گیرند و سعی می‌کنند آن را برطرف کنند. بدین‌ترتیب، به فرزند خود فرصت طی کردن مراحل لازم یادگیری را نمی‌دهند. مثال راه رفتن را به‌خاطر بیاورید. آیا کودک شما از روز اول مثل شما راه می‌رفت؟

 

2- نقش ساعت گویا را بازی نکنید

 

برخی از والدین، به‌خصوص مادران، نقش ساعت گویا را برای فرزندان خود بازی می‌کنند. از وقتی فرزندشان از مدرسه می‌آید تا زمان خواب، هر نیم‌ساعت یا 15دقیقه یک‌بار ساعت را اعلام می‌کنند تا به خیال خود، او را وادار کنند به تکالیفش برسد. غافل از اینکه حتی زحمت برگشتن و به ساعت نگاه کردن را هم از فرزندشان می‌گیرند و به جای اینکه به او بیاموزند ساعت را بخواند و زمانش را مدیریت کند، به او به‌طور ضمنی یاد می‌دهند که من این کار را به‌جای تو می‌کنم، تو خیالت راحت باشد!‌ دلیل اینکه فرزانه در 10سالگی هنوز نمی‌تواند به درستی ساعت را بخواند، داشتن یک مادر در نقش ساعت گویاست.

 

3- فکر نکنید گرفتن نمره پایین فاجعه است

 

برخی والدین، تنبیه مدرسه، کم‌شدن نمره یا مانند آن را فاجعه قلمداد می‌کنند. هر بار خواستید در برابر التماس فرزندتان برای انجام تکالیفش بعد از ساعتی که با هم قرار گذاشته‌اید، تسلیم شوید یا بدتر از آن، پابه‌پای او بیدار بمانید یا حتی خیلی بدتر، تکالیفش را به جای او انجام دهید، به‌خودتان یادآوری کنید که فوقش نمره‌اش کم می‌شود. چند سال دیگر، چه‌کسی این نمره را به‌خاطر خواهد داشت؟ اما آیا در بزرگسالی، وقتی کارش را از دست می‌دهد یا برای فقدان توانایی در برنامه‌ریزی، فرصت‌های زندگی‌اش را از دست می‌دهد، ضربه بزرگ‌تری نخواهد خورد؟ یادتان باشد این فرزند شماست که به مدرسه می‌رود و نمره می‌گیرد، نه کل خانواده شما!

 

4- گام به گام به فرزندتان کمک کنید

 

اگر می‌خواهید به فرزند خود کمک کنید، باید صبور باشید. به جای اینکه ماهی را آماده به دستش بدهید، ‌قدم به قدم در کنارش باشید تا خودش ماهی بگیرد و هر جا از شما راهنمایی خواست، از او دریغ نکنید. قطعا در نخستین گام‌ها خطاهایی خواهد داشت اما همین خطاها پله‌های پیشرفت و یادگیری او هستند. با برنامه‌ریزی برای خودتان شروع کنید و بر سر برنامه‌هایتان بمانید. می‌توانید الگوی عملی خوبی برای برنامه‌ریزی باشید، بدون اینکه حتی لازم باشد چیزی را توضیح بدهید یا نصیحت کنید.

 

5- سر خودتان را گرم کنید

 

مخصوصا برای مادرانی که در خانه هستند و به انجام تکالیف فرزند خود، چیدن کیفش، مرتب کردن اتاقش، چک کردن برنامه درسی روز بعد، جمع کردن لباس‌هایش از روی زمین و مانند آن عادت کرده‌اند، ترک این عادت‌ها یعنی خالی شدن زمان زیادی در روز. فراموش نکنید که برای این زمان برنامه‌ای بگذارید تا دوباره وسوسه نشوید مسئولیت‌های فرزندتان را به جایش برعهده بگیرید. خودتان را مشغول کنید و سرگرمی تازه‌ای برای خود پیدا کنید که دست‌کم آسیبی به فرزندتان نزند.

 

6- تلاش و فرایند انجام کارها را هم تشویق کنید

 

یکی از آفت‌های مهم در سپردن مسئولیت‌ها به کودکان، درنظر داشتن نتیجه کار به تنهایی است. اگر فقط نتیجه نهایی مهم باشد، وقتی ببینید به نقطه استاندارد شما نرسیده، خودتان آستین بالا می‌زنید و کارها را انجام می‌دهید. اما اگر دید خود را تغییر دهید و فرایند انجام کار را هم درنظر داشته باشید و نقاط مثبت آن را تشویق کنید، در واقع به فرزند خود در پیش رفتن در مراحل لازم، کمک شایانی کرده‌اید. اگر روزنامه‌دیواری در حد عالی نیست اما فرزند شما برای انجام آن برنامه‌ریزی کرده یا با دوستانش همکاری کرده یا زمان را درنظر داشته یا حتی هر نکته ضروری کوچکی را رعایت کرده، آن نکات را درنظر بگیرید، آنها را توضیح بدهید و تشویقش کنید. این کار به آموزش داشتن پشتکار هم منجر می‌شود. حتما دوست دارید فرزندتان در کارهایش پشتکار به خرج بدهد.

 

اگر به کودکان مسئولیت‌پذیری نیاموزیم چه می‌شود؟

 

اولین پیامد عدم‌آموزش مسئولیت‌پذیری به فرزندان، بار اضافی است که به مادر و پدر یا هر دو تحمیل می‌شود. آنها علاوه بر مسئولیت‌های خود، باید مسئولیت‌های فرزند یا فرزندان خود را هم انجام بدهند. خستگی، استرس، خشم و در نهایت رابطه‌ای ناسالم بین والدین و فرزندان، نتیجه‌ای حتمی است. فکر نکنید با این کار، دارید از خودگذشتگی می‌کنید بلکه دارید مستقیم و غیرمستقیم به همه اعضای خانواده آسیب می‌زنید.

 

دوم اینکه فرزندان مراحل رشدی که باید را طی نمی‌کنند. مثل کودکی که سن آموختن راه‌رفتن را گذرانده اما هنوز بلد نیست راه برود. اعتماد به نفس، عزت‌نفس، قدرت برنامه‌ریزی، کشف، قدرت مدیریت موقعیت‌های جدید و... همه فرصت‌هایی هستند که با این کار از کودک خود می‌گیرید. از دست دادن این فرصت‌ها، تأثیری بلندمدت دارد که می‌تواند برای همیشه، مانند یک ویژگی یا صفت با کودک شما باقی بماند. از سوی دیگر، انجام همه کارها به‌جای کودک، ممکن است در او این تصور اشتباه را به‌وجود بیاورد که از عهده همه کارها برمی‌آید و هرگز با شکست روبه‌رو نخواهد شد. این باور به همه‌کارتوانی، بالاخره روزی با واقعیت روبه‌رو خواهد شد و پذیرش ناتوانایی‌ها در آن زمان برای فرزند شما می‌تواند خیلی گران تمام شود.

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...